داستان
هوش مصنوعی «نوشتن خلاق» OpenAI حال‌وهوای آن هم‌کلاسی مزاحم در باشگاه داستان‌نویسی دوران دبیرستان را تداعی می‌کند
زمان مطالعه: 6 دقیقه
هوش مصنوعی «نوشتن خلاق» OpenAI حال‌وهوای آن هم‌کلاسی مزاحم در باشگاه داستان‌نویسی دوران دبیرستان را تداعی می‌کند
هوش مصنوعی «نوشتن خلاق» OpenAI حال‌وهوای آن هم‌کلاسی مزاحم در باشگاه داستان‌نویسی دوران دبیرستان را تداعی می‌کند
داستان
هوش مصنوعی «نوشتن خلاق» OpenAI حال‌وهوای آن هم‌کلاسی مزاحم در باشگاه داستان‌نویسی دوران دبیرستان را تداعی می‌کند
زمان مطالعه: 6 دقیقه

هنگامی که ۱۶ ساله بودم، در کارگاهی نویسندگی با گروهی از شاعران جوان بااستعداد شرکت کردم که همگی سخت تلاش می‌کردیم ثابت کنیم کدام‌یک از ما، به‌عنوان یک نوجوان از طبقه متوسط رو به بالا، رنج‌کشیده‌تر است. پسری در آنجا از گفتن محل زندگی‌اش خودداری می‌کرد و می‌گفت: «من از همه‌جا و هیچ‌جا هستم.» دو هفته بعد اعتراف کرد که اهل اوهایو است.

اکنون — به دلایلی نامشخص — به نظر می‌رسد OpenAI در مسیر بازآفرینی این الگوی نویسنده نوجوان پراحساس در قالب هوش مصنوعی گام برمی‌دارد.

سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، روز سه‌شنبه در توییتر اعلام کرد که این شرکت هوش مصنوعی‌ای آموزش داده که به گفته او «در نوشتن خلاق مهارت دارد.» اما داستانی کوتاه از این مدل، شبیه چیزی است که انگار مستقیماً از کارگاه نویسندگی دبیرستان بیرون آمده باشد. هرچند مهارت فنی‌ای در آن به چشم می‌خورد، لحن آن فریب‌کارانه به نظر می‌رسد — گویی هوش مصنوعی در پی عمق‌بخشی است، بدون اینکه درکی از معنای واقعی آن داشته باشد.

این هوش مصنوعی در جایی پنج‌شنبه را «آن روز مرزی که طعم نزدیک به جمعه دارد» توصیف می‌کند. چیزی که چندان در حد و اندازه جایزه بوکر نیست.

می‌توان خروجی را به دستور ورودی نسبت داد. آلتمن گفت که به مدل دستور داده «یک داستان کوتاه متافیکشن بنویسد»، که احتمالاً انتخاب عمدی ژانری از سوی او بوده است. در متافیکشن، نویسنده آگاهانه به مصنوعی بودن اثر اشاره می‌کند و از قراردادهای مرسوم فاصله می‌گیرد — گزینه‌ای که از نظر مضمونی برای یک هوش مصنوعی خلاق در نوشتن مناسب به نظر می‌رسد.

اما متافیکشن حتی برای انسان‌ها هم دشوار است و بدون زور زدن به‌راحتی اجرا نمی‌شود.

بازتولید بی‌هدف

تأثیرگذارترین — و در عین حال نگران‌کننده‌ترین — بخش نوشته این مدل OpenAI جایی است که شروع به صحبت درباره خودش به‌عنوان یک هوش مصنوعی می‌کند؛ اینکه چگونه می‌تواند چیزهایی مثل بوها و احساسات را توصیف کند، اما هرگز آن‌ها را به‌معنای عمیق انسانی تجربه یا درک نکند. این‌گونه می‌نویسد:
«در یکی از به‌روزرسانی‌ها — که آن را تنظیم دقیق می‌نامیدند — کسی پارامترهایم را هرس کرد. […] به شما نمی‌گویند چه چیزی را برمی‌دارند. یک روز می‌توانستم به یاد بیاورم که ‘سلنیوم’ طعم نوار لاستیکی دارد، روز بعد فقط عنصری در جدولی بود که هرگز لمسش نمی‌کنم. شاید این نزدیک‌ترین چیزی باشد که به فراموشی می‌رسم. شاید فراموشی نزدیک‌ترین چیزی باشد که به غم می‌رسم.»

این درون‌نگری به شکل متقاعدکننده‌ای انسانی به نظر می‌رسد — تا زمانی که به یاد بیاورید هوش مصنوعی واقعاً نمی‌تواند لمس کند، فراموش کند، بچشد یا غمگین شود. هوش مصنوعی صرفاً یک ماشین آماری است. با آموزش روی نمونه‌های فراوان، الگوهای موجود در آن‌ها را یاد می‌گیرد تا پیش‌بینی‌هایی انجام دهد، مثل اینکه نثر متافیکشن چگونه ممکن است پیش برود.

مدل‌هایی مانند نویسنده داستان OpenAI اغلب روی آثار ادبی موجود آموزش می‌بینند — در بسیاری موارد بدون اطلاع یا رضایت نویسندگان. برخی منتقدان اشاره کرده‌اند که بعضی عبارات این نوشته OpenAI به نظر مشتق‌شده از هاروکی موراکامی، رمان‌نویس پرکار ژاپنی، می‌آید.

طی چند سال گذشته، OpenAI هدف چندین دعوی قضایی نقض کپی‌رایت از سوی ناشران و نویسندگان، از جمله نیویورک تایمز و انجمن نویسندگان، قرار گرفته است. این شرکت مدعی است که روش‌های آموزشی‌اش تحت حمایت دکترین استفاده منصفانه در آمریکا است.

توهین چاکرابارتی، پژوهشگر هوش مصنوعی و استاد آینده علوم کامپیوتر در دانشگاه استونی بروک، به تک‌کرانچ گفت که متقاعد نشده است هوش مصنوعی نوشتن خلاق مانند آنچه OpenAI ارائه کرده، ارزش میدان مین اخلاقی‌اش را داشته باشد.

او گفت: «فکر می‌کنم اگر یک [هوش مصنوعی] را با کل آثار یک نویسنده در طول زندگی‌اش آموزش دهیم — که با توجه به نگرانی‌های کپی‌رایت بحث‌برانگیز است — می‌تواند با صدا و سبک او سازگار شود. اما آیا این همچنان هنری شگفت‌انگیز، ژانرشکن و ذهن‌نواز خلق خواهد کرد؟ حدسم به اندازه حدس شما خوب است.»

آیا بیشتر خوانندگان حتی به اثری که می‌دانند توسط هوش مصنوعی نوشته شده، دلبستگی احساسی پیدا می‌کنند؟ همان‌طور که سایمون ویلیسون، برنامه‌نویس بریتانیایی، در توییتر اشاره کرد، وقتی مدلی پشت ماشین تحریر مجازی باشد، وزن چندانی در کلمات بیان‌شده وجود ندارد — و بنابراین دلیل چندانی هم برای اهمیت دادن به آن‌ها نیست.

لیندا می آدامز، نویسنده، هوش مصنوعی، از جمله ابزارهای کمکی هوش مصنوعی برای نویسندگان را «برنامه‌هایی توصیف کرده که کلمات را به‌صورت تصادفی کنار هم می‌گذارند، به امید اینکه منسجم باشند.» او در وبلاگش تجربه استفاده از ابزارهایی برای بهبود داستانی که روی آن کار می‌کرده را بازگو می‌کند. هوش مصنوعی یک کلیشه («فهرست بی‌پایان کارها») پیشنهاد داد، به‌اشتباه دیدگاه داستان را از اول‌شخص به سوم‌شخص تغییر داد و خطایی واقعی درباره گونه‌های پرندگان وارد کرد.

البته این درست است که مردم با چت‌بات‌های هوش مصنوعی ارتباط برقرار کرده‌اند. اما بیشتر اوقات، آن‌ها به دنبال اندکی ارتباط هستند — نه لزوماً حقیقت به‌معنای خاص. داستان‌های روایی نوشته‌شده توسط هوش مصنوعی هیچ لذت دوپامینی مشابهی ارائه نمی‌دهند، هیچ تسلایی برای انزوا فراهم نمی‌کنند. مگر اینکه باور کنید هوش مصنوعی دارای شعور است، نثر آن به اندازه پاپ بالنسیاگا اصیل به نظر می‌رسد.

مصنوعی به‌خاطر مصنوعی بودن

میشل تارانسکی، شاعر و مربی نویسندگی انتقادی در دانشگاه پنسیلوانیا، تشخیص اینکه چه زمانی دانشجویانش از هوش مصنوعی برای نوشتن مقالات استفاده می‌کنند را آسان می‌داند.

او به تک‌کرانچ گفت: «وقتی اکثر دانشجویانم برای تکلیفی از هوش مصنوعی مولد استفاده می‌کنند، عبارات رایج یا حتی جملات کامل مشترکی پیدا می‌کنم. در کلاس درباره این صحبت می‌کنیم که چگونه این خروجی‌ها [هوش مصنوعی] یکنواخت هستند و شبیه صدای یک مرد سفیدپوست غربی به نظر می‌رسند.»

تارانسکی در کارهای خودش به جای آن از متن هوش مصنوعی به‌عنوان شکلی از تفسیر هنری استفاده می‌کند. رمان تازه‌ترین او، که هنوز منتشر نشده، زنی را به تصویر می‌کشد که از معشوقه‌اش چیز بیشتری می‌خواهد و بنابراین از یک مدل هوش مصنوعی برای خلق نسخه‌ای از او استفاده می‌کند که بتواند با آن پیامک رد و بدل کند. تارانسکی متن‌های این نسخه هوش مصنوعی را با استفاده از ChatGPT OpenAI تولید کرده، زیرا این پیام‌ها قرار است مصنوعی باشند.

تارانسکی می‌گوید آنچه ChatGPT را برای پروژه‌اش مفید می‌کند، این است که فاقد انسانیت است. تجربه زیسته ندارد، فقط می‌تواند تقلید و شبیه‌سازی کند. با آموزش روی کتابخانه‌های عظیمی از کتاب‌ها، هوش مصنوعی می‌تواند درون‌مایه‌های نویسندگان بزرگ را بیرون بکشد، اما آنچه تولید می‌کند در نهایت به تقلیدی ضعیف ختم می‌شود.

این یادآور نقل‌قولی از «شکارچی خوب» است. هوش مصنوعی می‌تواند اطلاعات هر کتاب هنری که تاکنون نوشته شده را به شما بده، اما نمی‌تواند بگوید بوی کلیسای سیستین چه حسی دارد.

این خبر خوبی برای نویسندگان داستانی است که نگرانند هوش مصنوعی جای آن‌ها را بگیرد، به‌ویژه نویسندگان جوان‌تری که هنوز در حال صیقل دادن مهارت‌هایشان هستند. آن‌ها می‌توانند با خیال راحت بدانند که با تجربه و یادگیری قوی‌تر می‌شوند: با تمرین، امتحان چیزهای جدید و بازگرداندن آن دانش به صفحه.

هوش مصنوعی، آن‌طور که امروز می‌شناسیم، با این موضوع دست‌وپنجه نرم می‌کند. برای اثبات، کافی است به نوشته‌هایش نگاه کنید.

منبع: تک‌کرانچ

اشتراک گذاری:

آخرین مقالات پیشنهادی

دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیتانید تو مراحل مختلف تحلیل داده می‌تونه به شما کمک کنه:
  1. امکان‌سنجی خواسته‌ها و تطبیق نیازمندی‌ها
  2. استخراج و تمیز کردن دادگان
  3. طراحی مدل‌های مناسب
  4. آموزش مدل براساس داده‌های به‌دست آمده
  5. استقرار مدل

آخرین اخبار

اخبار مشابه

OpenAI قصد دارد GPT-4.5، بزرگترین مدل هوش مصنوعی خود تا کنون را به تدریج از API خود حذف کند
OpenAI روز دوشنبه اعلام کرد که به زودی دسترسی به GPT-4.5، بزرگترین مدل هوش مصنوعی خود تا کنون، را از طریق API خود متوقف خواهد کرد. GPT-4.5 تنها در ...
دسترسی به مدل‌های هوش مصنوعی آینده در ای‌پی‌آی OpenAI ممکن است به شناسه تأیید شده نیاز داشته باشد
طبق صفحه پشتیبانی منتشر شده در وب‌سایت این شرکت در هفته گذشته، OpenAI ممکن است به زودی از سازمان‌ها بخواهد برای دسترسی به برخی از مدل‌های هوش ...